EnglishVocabulary.ir


لیست ترجمه کلمات عبارات اصطلاح فارسی به انگلیسی - صفحه 62



ترجمه انگلیسی “اجازه عبور دادن”

ترجمه "اجازه عبور دادن" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجازه عبور دادن"، معنی و مفهوم "اجازه عبور دادن" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجازه عبور دادن" عبارت است از frank

ترجمه انگلیسی “اجازه عزیمت”

ترجمه "اجازه عزیمت" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجازه عزیمت"، معنی و مفهوم "اجازه عزیمت" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجازه عزیمت" عبارت است از congé

ترجمه انگلیسی “اجازه غیبت”

ترجمه "اجازه غیبت" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجازه غیبت"، معنی و مفهوم "اجازه غیبت" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجازه غیبت" عبارت است از leave of absence

ترجمه انگلیسی “اجازه مخصوص”

ترجمه "اجازه مخصوص" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجازه مخصوص"، معنی و مفهوم "اجازه مخصوص" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجازه مخصوص" عبارت است از dispensation

ترجمه انگلیسی “اجازه نامه”

ترجمه "اجازه نامه" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجازه نامه"، معنی و مفهوم "اجازه نامه" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجازه نامه" عبارت است از billet, charter, letter missive

ترجمه انگلیسی “اجازه ندادن”

ترجمه "اجازه ندادن" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجازه ندادن"، معنی و مفهوم "اجازه ندادن" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجازه ندادن" عبارت است از ban, forbid, interdict, prohibit

ترجمه انگلیسی “اجازه واگذاری رسمی”

ترجمه "اجازه واگذاری رسمی" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجازه واگذاری رسمی"، معنی و مفهوم "اجازه واگذاری رسمی" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجازه واگذاری رسمی" عبارت است از grant

ترجمه انگلیسی “اجازه ورود”

ترجمه "اجازه ورود" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجازه ورود"، معنی و مفهوم "اجازه ورود" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجازه ورود" عبارت است از entrance, ingress, token

ترجمه انگلیسی “اجازه ورود ندادن (امور مهاجرتی)”

ترجمه "اجازه ورود ندادن (امور مهاجرتی)" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجازه ورود ندادن (امور مهاجرتی)"، معنی و مفهوم "اجازه ورود ندادن (امور مهاجرتی)" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجازه ورود ندادن (امور مهاجرتی)" عبارت است از exclusion

ترجمه انگلیسی “اجازهء دخول”

ترجمه "اجازهء دخول" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجازهء دخول"، معنی و مفهوم "اجازهء دخول" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجازهء دخول" عبارت است از admittance

ترجمه انگلیسی “اجازهء ورود”

ترجمه "اجازهء ورود" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجازهء ورود"، معنی و مفهوم "اجازهء ورود" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجازهء ورود" عبارت است از admission, entree

ترجمه انگلیسی “اجاق”

ترجمه "اجاق" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجاق"، معنی و مفهوم "اجاق" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجاق" عبارت است از fireplace, oven, stove, hearth, kiln

ترجمه انگلیسی “اجاق برقی”

ترجمه "اجاق برقی" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجاق برقی"، معنی و مفهوم "اجاق برقی" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجاق برقی" عبارت است از hot plate

ترجمه انگلیسی “اجاق گاز”

ترجمه "اجاق گاز" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجاق گاز"، معنی و مفهوم "اجاق گاز" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجاق گاز" عبارت است از gas stove , gaslight

ترجمه انگلیسی “اجبار”

ترجمه "اجبار" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجبار"، معنی و مفهوم "اجبار" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجبار" عبارت است از coercion, compulsion, persuasion, duress, constraint, cogency

ترجمه انگلیسی “اجبارا”

ترجمه "اجبارا" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجبارا"، معنی و مفهوم "اجبارا" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجبارا" عبارت است از perforce

ترجمه انگلیسی “اجباری”

ترجمه "اجباری" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجباری"، معنی و مفهوم "اجباری" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجباری" عبارت است از compulsory, compulsive, mandatory, coercive, forcible, binding

ترجمه انگلیسی “اجتماع”

ترجمه "اجتماع" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجتماع"، معنی و مفهوم "اجتماع" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجتماع" عبارت است از community, commonwealth, society, assembly, meeting, crowd

ترجمه انگلیسی “اجتماع افراد یک تیم”

ترجمه "اجتماع افراد یک تیم" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجتماع افراد یک تیم"، معنی و مفهوم "اجتماع افراد یک تیم" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجتماع افراد یک تیم" عبارت است از huddle

ترجمه انگلیسی “اجتماع ترس”

ترجمه "اجتماع ترس" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجتماع ترس"، معنی و مفهوم "اجتماع ترس" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجتماع ترس" عبارت است از nonsocial , unsocial

ترجمه انگلیسی “اجتماع ستیز”

ترجمه "اجتماع ستیز" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجتماع ستیز"، معنی و مفهوم "اجتماع ستیز" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجتماع ستیز" عبارت است از sociopath

ترجمه انگلیسی “اجتماع سیاسی”

ترجمه "اجتماع سیاسی" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجتماع سیاسی"، معنی و مفهوم "اجتماع سیاسی" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجتماع سیاسی" عبارت است از body politic

ترجمه انگلیسی “اجتماع کردن”

ترجمه "اجتماع کردن" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجتماع کردن"، معنی و مفهوم "اجتماع کردن" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجتماع کردن" عبارت است از forgather, congregate, gather

ترجمه انگلیسی “اجتماع کردن (گله وار)”

ترجمه "اجتماع کردن (گله وار)" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجتماع کردن (گله وار)"، معنی و مفهوم "اجتماع کردن (گله وار)" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجتماع کردن (گله وار)" عبارت است از herd

ترجمه انگلیسی “اجتماع گریز”

ترجمه "اجتماع گریز" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجتماع گریز"، معنی و مفهوم "اجتماع گریز" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجتماع گریز" عبارت است از unsociable

ترجمه انگلیسی “اجتماع مردم”

ترجمه "اجتماع مردم" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجتماع مردم"، معنی و مفهوم "اجتماع مردم" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجتماع مردم" عبارت است از parade

ترجمه انگلیسی “اجتماعی”

ترجمه "اجتماعی" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجتماعی"، معنی و مفهوم "اجتماعی" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجتماعی" عبارت است از social, public, collective, civic, ecclesiastic, republican

ترجمه انگلیسی “اجتماعی - اقتصادی”

ترجمه "اجتماعی - اقتصادی" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجتماعی - اقتصادی"، معنی و مفهوم "اجتماعی - اقتصادی" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجتماعی - اقتصادی" عبارت است از socioeconomic

ترجمه انگلیسی “اجتماعی دسته ای”

ترجمه "اجتماعی دسته ای" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجتماعی دسته ای"، معنی و مفهوم "اجتماعی دسته ای" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجتماعی دسته ای" عبارت است از gregarious

ترجمه انگلیسی “اجتماعی کردن”

ترجمه "اجتماعی کردن" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجتماعی کردن"، معنی و مفهوم "اجتماعی کردن" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجتماعی کردن" عبارت است از socialization

ترجمه انگلیسی “اجتماعی و اقتصادی”

ترجمه "اجتماعی و اقتصادی" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجتماعی و اقتصادی"، معنی و مفهوم "اجتماعی و اقتصادی" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجتماعی و اقتصادی" عبارت است از socioeconomic

ترجمه انگلیسی “اجتناب”

ترجمه "اجتناب" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجتناب"، معنی و مفهوم "اجتناب" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجتناب" عبارت است از avoidance, shirk, elusion

ترجمه انگلیسی “اجتناب پذیر”

ترجمه "اجتناب پذیر" به انگلیسی، معادل انگلیسی "اجتناب پذیر"، معنی و مفهوم "اجتناب پذیر" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "اجتناب پذیر" عبارت است از avoidable






© کپی رایت 2017 - 2023 , کلیه حقوق محفوظ است | طراحی شده توسط حسام عالمیان