ترجمه "میدانگاه" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میدانگاه"، معنی و مفهوم "میدانگاه" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میدانگاه" عبارت است از open space, square
ترجمه "میدانی" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میدانی"، معنی و مفهوم "میدانی" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میدانی" عبارت است از free
ترجمه "میر" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میر"، معنی و مفهوم "میر" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میر" عبارت است از fatality , headman
ترجمه "میر غضب" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میر غضب"، معنی و مفهوم "میر غضب" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میر غضب" عبارت است از hangman
ترجمه "میراث" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میراث"، معنی و مفهوم "میراث" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میراث" عبارت است از bequest , heirloom , hereditament , heritage , inheritance , legacy
ترجمه "میراث بر" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میراث بر"، معنی و مفهوم "میراث بر" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میراث بر" عبارت است از heir
ترجمه "میراث دادن" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میراث دادن"، معنی و مفهوم "میراث دادن" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میراث دادن" عبارت است از bequest
ترجمه "میراخور" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میراخور"، معنی و مفهوم "میراخور" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میراخور" عبارت است از equerry, ostler
ترجمه "میراندن" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میراندن"، معنی و مفهوم "میراندن" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میراندن" عبارت است از to cause to die, deprive of life
ترجمه "میرای" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میرای"، معنی و مفهوم "میرای" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میرای" عبارت است از patrimony, bequest, heritage, inheritance, legacy
ترجمه "میرای بر" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میرای بر"، معنی و مفهوم "میرای بر" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میرای بر" عبارت است از heir, legatee
ترجمه "میرای بری" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میرای بری"، معنی و مفهوم "میرای بری" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میرای بری" عبارت است از inheritance
ترجمه "میرایی" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میرایی"، معنی و مفهوم "میرایی" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میرایی" عبارت است از mortality
ترجمه "میرزا" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میرزا"، معنی و مفهوم "میرزا" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میرزا" عبارت است از abolished title used before a gentleman's name, and after a prince's name, clerk
ترجمه "میرش" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میرش"، معنی و مفهوم "میرش" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میرش" عبارت است از mortality
ترجمه "میز" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میز"، معنی و مفهوم "میز" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میز" عبارت است از table, desk
ترجمه "میز ارایش" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میز ارایش"، معنی و مفهوم "میز ارایش" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میز ارایش" عبارت است از dresser, dressing table, toilet, toilette
ترجمه "میز جاکتابی" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میز جاکتابی"، معنی و مفهوم "میز جاکتابی" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میز جاکتابی" عبارت است از lectern
ترجمه "میز سالاد" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میز سالاد"، معنی و مفهوم "میز سالاد" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میز سالاد" عبارت است از salad bar
ترجمه "میز غذا" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میز غذا"، معنی و مفهوم "میز غذا" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میز غذا" عبارت است از board
ترجمه "میز کشودار واینه دار" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میز کشودار واینه دار"، معنی و مفهوم "میز کشودار واینه دار" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میز کشودار واینه دار" عبارت است از dresser
ترجمه "میز کشودار یا خانه دار" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میز کشودار یا خانه دار"، معنی و مفهوم "میز کشودار یا خانه دار" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میز کشودار یا خانه دار" عبارت است از bureau
ترجمه "میز کوچک" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میز کوچک"، معنی و مفهوم "میز کوچک" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میز کوچک" عبارت است از stand, tier table
ترجمه "میز یاقفسه اشپزخانه" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میز یاقفسه اشپزخانه"، معنی و مفهوم "میز یاقفسه اشپزخانه" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میز یاقفسه اشپزخانه" عبارت است از dresser
ترجمه "میزان" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میزان"، معنی و مفهوم "میزان" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میزان" عبارت است از measure, rate, amount, level, size, balance
ترجمه "میزان الهواء" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میزان الهواء"، معنی و مفهوم "میزان الهواء" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میزان الهواء" عبارت است از barometer
ترجمه "میزان حساسیت" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میزان حساسیت"، معنی و مفهوم "میزان حساسیت" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میزان حساسیت" عبارت است از sensitivity
ترجمه "میزان سازی" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میزان سازی"، معنی و مفهوم "میزان سازی" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میزان سازی" عبارت است از regulation
ترجمه "میزان شتاب" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میزان شتاب"، معنی و مفهوم "میزان شتاب" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میزان شتاب" عبارت است از speed
ترجمه "میزان (شعر)" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میزان (شعر)"، معنی و مفهوم "میزان (شعر)" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میزان (شعر)" عبارت است از rhythm
ترجمه "میزان کردن" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میزان کردن"، معنی و مفهوم "میزان کردن" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میزان کردن" عبارت است از tune, adjust, collimate, modulate, temper, orient
ترجمه "میزان کردن رادیو" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میزان کردن رادیو"، معنی و مفهوم "میزان کردن رادیو" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میزان کردن رادیو" عبارت است از modulate
ترجمه "میزان کردنی" به انگلیسی، معادل انگلیسی "میزان کردنی"، معنی و مفهوم "میزان کردنی" در دیکشنری آنلاین و رایگان فارسی به انگلیسی، معنی و ترجمه انگلیسی "میزان کردنی" عبارت است از adjustable , flexible
© کپی رایت 2017 - 2023 , کلیه حقوق محفوظ است | طراحی شده توسط حسام عالمیان