- چطور میتوان از فعل Settle برای حل و فصل اختلافات استفاده کرد؟
- رایجترین کالوکیشن های Settle در مکالمات روزمره کدامند؟
- تفاوت بین settle down، settle in و settle for چیست؟
- آیا Settle فقط به معنای ساکن شدن است یا کاربردهای دیگری هم دارد؟
- چگونه میتوانیم از کالوکیشنهای فعل Settle برای تسویه حساب یا پرداخت بدهی استفاده کنیم؟
در این مقاله جامع، به تمام این سوالات پاسخ خواهیم داد و دنیای گسترده و متنوع کالوکیشن های Settle را بررسی خواهیم کرد. فعل Settle یکی از پرکاربردترین افعال در زبان انگلیسی است که معنای آن فراتر از «ساکن شدن» یا «مستقر شدن» میرود. این فعل در ترکیب با کلمات دیگر، عبارات و کالوکیشنهای قدرتمندی میسازد که هر زبانآموزی برای رسیدن به سطح پیشرفته و صحبت کردن مانند یک نیتیو، به آنها نیاز دارد. با ما همراه باشید تا با مثالهای کاربردی و ترجمه دقیق، با مهمترین این ترکیبات آشنا شوید و درک خود را از این فعل کلیدی عمیقتر کنید.
پایان دادن به اختلافات و مشاجرات با Settle
یکی از اصلیترین و پرکاربردترین دستههای کالوکیشن های Settle مربوط به حل و فصل کردن اختلافات، مشاجرات و مشکلات است. وقتی دو یا چند نفر بر سر موضوعی اختلاف نظر دارند، از این فعل برای رسیدن به یک توافق و پایان دادن به بحث استفاده میشود. این کاربرد هم در موقعیتهای رسمی و قانونی و هم در مکالمات غیررسمی روزمره رایج است.
۱. Settle a dispute / an argument / a conflict
این کالوکیشن به معنای حل و فصل کردن یک اختلاف، مشاجره یا درگیری است. این عبارت زمانی به کار میرود که طرفین درگیر، به کمک مذاکره، میانجیگری یا تصمیمگیری، به یک نتیجه قابل قبول برای همه میرسند و به دعوا خاتمه میدهند.
- مثال: The two companies finally agreed to settle the dispute out of court.
- ترجمه: دو شرکت بالاخره توافق کردند که اختلاف را خارج از دادگاه حل و فصل کنند.
- مثال: It’s important to settle an argument with your partner before going to bed.
- ترجمه: مهم است که قبل از خواب، مشاجره با شریک زندگیتان را حل و فصل کنید.
۲. Settle differences
این عبارت نیز معنایی مشابه «حل کردن اختلافات» دارد اما معمولاً به اختلاف نظرهای کلیتر و کمتر جدی اشاره دارد. این کالوکیشن بر پیدا کردن زمینه مشترک و کنار آمدن با تفاوتها تأکید میکند.
- مثال: After a long discussion, the siblings managed to settle their differences regarding the inheritance.
- ترجمه: پس از یک بحث طولانی، خواهر و برادرها موفق شدند اختلافات خود را در مورد ارث حل کنند.
۳. Settle a case / a lawsuit
در contextos حقوقی، این کالوکیشن به معنای توافق بر سر یک پرونده یا دعوی قضایی قبل از صدور رأی نهایی دادگاه است. طرفین معمولاً با مذاکره به یک مصالحه دست پیدا میکنند تا از هزینهها و زمان طولانی دادرسی جلوگیری کنند.
- مثال: The celebrity decided to settle the lawsuit to avoid negative publicity.
- ترجمه: آن شخص مشهور تصمیم گرفت برای جلوگیری از تبلیغات منفی، دعوی قضایی را با توافق حل کند.
کالوکیشن های Settle در امور مالی و پرداخت
یکی دیگر از حوزههای مهمی که فعل Settle در آن نقش کلیدی دارد، مسائل مالی، بدهیها و حساب و کتاب است. این کالوکیشنها برای هر کسی که با مسائل مالی سروکار دارد، بسیار ضروری هستند.
۱. Settle a debt / an account / a bill
این کالوکیشن به معنای پرداخت کامل یک بدهی، تسویه یک حساب یا پرداخت یک صورتحساب است. وقتی شما تمام پولی را که بدهکار هستید پرداخت میکنید، در واقع آن حساب را Settle کردهاید.
- مثال: You must settle your account by the end of the month.
- ترجمه: شما باید تا پایان ماه حساب خود را تسویه کنید.
- مثال: He borrowed money from his friend and promised to settle the debt as soon as possible.
- ترجمه: او از دوستش پول قرض گرفت و قول داد که در اسرع وقت بدهی را تسویه کند.
۲. Settle a claim
این عبارت بیشتر در صنعت بیمه کاربرد دارد و به معنای پرداخت غرامت توسط شرکت بیمه به بیمهگذار است. وقتی یک خسارت تحت پوشش بیمه رخ میدهد، شرکت بیمه ادعای (claim) شما را بررسی کرده و در صورت تأیید، آن را تسویه میکند.
- مثال: It took the insurance company six months to finally settle my claim for the car accident.
- ترجمه: شش ماه طول کشید تا شرکت بیمه بالاخره خسارت من برای تصادف ماشین را پرداخت کند.
۳. Settle up (with someone)
این فعل عبارتی (Phrasal Verb) به معنای تسویه حساب کردن با کسی است، مخصوصاً زمانی که چندین هزینه مشترک وجود داشته و حالا میخواهید سهم هرکس را مشخص و پرداخت کنید.
- مثال: Let’s settle up for the dinner we had last night. I think I owe you about $20.
- ترجمه: بیا برای شام دیشب تسویه حساب کنیم. فکر کنم حدود ۲۰ دلار بهت بدهکارم.
آرام گرفتن و سازگار شدن: جنبههای مختلف Settle
شاید شناختهشدهترین معنای Settle مربوط به ساکن شدن، آرام گرفتن و خو گرفتن با یک محیط یا شرایط جدید باشد. در این بخش، تفاوتهای ظریف بین کالوکیشنهای مختلف این دسته را بررسی میکنیم.
۱. Settle down
این فعل عبارتی چندین معنای کلیدی دارد که بسته به متن، متفاوت است:
- تشکیل خانواده و زندگی آرام: به معنای دست از زندگی پرهیجان یا مجردی کشیدن و شروع یک زندگی آرام و باثبات، معمولاً با ازدواج و خرید خانه.
- آرام شدن: وقتی کسی (مخصوصاً بچهها) هیجانزده یا بیقرار است، از این عبارت برای درخواست آرامش و سکوت استفاده میشود.
- تمرکز کردن بر کاری: آماده شدن برای انجام کاری که نیاز به تمرکز دارد.
مثال (تشکیل خانواده): After years of traveling the world, she decided it was time to settle down and start a family.
ترجمه: پس از سالها سفر به دور دنیا، او تصمیم گرفت که وقت آن است که سر و سامان بگیرد و تشکیل خانواده دهد.
مثال (آرام شدن): The teacher told the noisy students to settle down and open their books.
ترجمه: معلم به دانشآموزان پر سر و صدا گفت که آرام شوند و کتابهایشان را باز کنند.
۲. Settle in / Settle into
این کالوکیشن به معنای خو گرفتن و راحت شدن در یک مکان یا موقعیت جدید است، مانند یک خانه جدید، شغل جدید یا مدرسه جدید. این فرآیند عادت کردن و احساس «در خانه بودن» را توصیف میکند.
- مثال: It took a few weeks for our new puppy to settle in.
- ترجمه: چند هفته طول کشید تا توله سگ جدیدمان (به محیط جدید) عادت کند.
- مثال: How are you settling into your new role at the company?
- ترجمه: چطور داری با نقش جدیدت در شرکت خو میگیری (جا میافتی)؟
۳. Settle your nerves / stomach
این عبارات برای آرام کردن وضعیت فیزیکی یا روحی به کار میروند.
- Settle your nerves: به معنای آرام کردن خود پس از یک تجربه استرسزا یا هیجانانگیز است.
- Settle your stomach: به معنای خوردن یا نوشیدن چیزی برای آرام کردن معده ناراحت یا حالت تهوع است.
مثال: He drank a cup of herbal tea to settle his nerves before the big presentation.
ترجمه: او قبل از ارائه مهمش یک فنجان چای گیاهی نوشید تا اعصابش را آرام کند.
تصمیمگیری و انتخاب با Settle
فعل Settle میتواند در فرآیند تصمیمگیری و انتخاب نیز نقش داشته باشد. این کالوکیشنها نشاندهنده رسیدن به یک تصمیم نهایی یا پذیرفتن یک گزینه هستند.
۱. Settle on / upon something
این عبارت به معنای انتخاب کردن یا تصمیمگیری نهایی در مورد چیزی پس از بررسی گزینههای مختلف است.
- مثال: After looking at many different houses, they finally settled on one near the park.
- ترجمه: پس از دیدن خانههای مختلف، آنها بالاخره یکی را نزدیک پارک انتخاب کردند.
۲. Settle for something
این یکی از مهمترین و در عین حال ظریفترین کالوکیشن های Settle است. این عبارت به معنای پذیرفتن چیزی است که کمتر از حد ایدهآل یا خواسته اولیه شماست، زیرا گزینه بهتری در دسترس نیست. این عبارت کمی بار معنایی منفی یا حاکی از رضایت نداشتن کامل را به همراه دارد.
- مثال: She wanted to buy a brand-new car but had to settle for a used one due to her budget.
- ترجمه: او میخواست یک ماشین کاملاً نو بخرد اما به دلیل بودجهاش مجبور شد به یک ماشین دست دوم رضایت دهد.
- مثال: Never settle for less than you deserve.
- ترجمه: هرگز به کمتر از آنچه لیاقتش را داری، قانع نشو.
۳. Settle a score
این یک اصطلاح (idiom) است و به معنای انتقام گرفتن یا تلافی کردن کاری است که کسی در گذشته در حق شما انجام داده است. این عبارت نشاندهنده یک تسویه حساب شخصی و خصمانه است.
- مثال: The gangster returned to the city to settle an old score with his rivals.
- ترجمه: آن گانگستر به شهر بازگشت تا با رقبایش یک حساب قدیمی را تسویه کند (انتقام بگیرد).
جدول مقایسهای کالوکیشنهای کلیدی Settle
برای درک بهتر تفاوتهای ظریف بین برخی از این کالوکیشنها، جدول زیر میتواند مفید باشد:
| کالوکیشن | معنی اصلی | مثال و توضیح |
|---|---|---|
| Settle down | شروع زندگی آرام و باثبات، آرام شدن | He decided to settle down. (او تصمیم گرفت سر و سامان بگیرد.) |
| Settle in | خو گرفتن با مکان یا شرایط جدید | She is settling in at her new school. (او دارد در مدرسه جدیدش جا میافتد.) |
| Settle for | رضایت دادن به چیزی کمتر از حد مطلوب | They had to settle for a smaller apartment. (آنها مجبور شدند به یک آپارتمان کوچکتر رضایت دهند.) |
| Settle on | انتخاب نهایی پس از بررسی گزینهها | We finally settled on a name for the baby. (ما بالاخره یک اسم برای بچه انتخاب کردیم.) |
| Settle up | تسویه حساب مالی با کسی | Let’s settle up for the tickets. (بیا برای بلیطها تسویه حساب کنیم.) |
نتیجهگیری
همانطور که مشاهده کردید، فعل Settle بسیار فراتر از یک معنای ساده است. کالوکیشن های Settle طیف وسیعی از مفاهیم را از حل و فصل اختلافات و تسویه حسابهای مالی گرفته تا آرام شدن، خو گرفتن با محیط جدید، و حتی انتقامجویی پوشش میدهند. یادگیری و استفاده صحیح از این ترکیبات، نه تنها دایره لغات شما را غنیتر میکند، بلکه به شما کمک میکند تا منظورتان را با دقت و ظرافت بیشتری بیان کنید و به سطح بالاتری از تسلط در زبان انگلیسی دست یابید. با تمرین این کالوکیشنها در مکالمات و نوشتههای خود، میتوانید طبیعیتر و روانتر به نظر برسید و ارتباط موثرتری برقرار کنید.



