- چگونه میتوانم از فعل Realize به شکل طبیعیتری در مکالمات انگلیسی استفاده کنم؟
- چه کلماتی معمولاً قبل و بعد از فعل Realize قرار میگیرند تا معنای آن را دقیقتر کنند؟
- آیا Realize فقط به معنای «فهمیدن» است یا کاربردهای دیگری هم دارد؟
- رایجترین اشتباهات زبانآموزان ایرانی در استفاده از کالوکیشنهای Realize چیست؟
در این مقاله، به تمام این سوالات و بیشتر از آن پاسخ خواهیم داد. بسیاری از زبانآموزان با معنی اصلی فعل «realize» آشنا هستند، اما برای اینکه مانند یک فرد نیتیو صحبت کنند، باید با همایندها یا کالوکیشنهای آن نیز آشنا باشند. یادگیری کالوکیشن های Realize به شما کمک میکند تا منظور خود را با دقت و ظرافت بیشتری بیان کنید و از ساختارهای تکراری و ساده فراتر بروید. با ما همراه باشید تا دنیای این فعل پرکاربرد و ترکیبات شگفتانگیز آن را کشف کنیم.
درک عمیقتر معنای Realize
قبل از اینکه به سراغ کالوکیشنها برویم، بهتر است نگاهی دقیقتر به معنای فعل realize بیندازیم. این فعل عمدتاً دو معنی کلیدی دارد:
- فهمیدن یا متوجه شدن ناگهانی (To become aware of something): این رایجترین کاربرد realize است. زمانی که شما به طور ناگهانی به درک جدیدی از یک موقعیت یا حقیقت میرسید. مثلاً وقتی کلیدهایتان را پیدا نمیکنید و ناگهان یادتان میآید که آن را روی میز گذاشتهاید.
- به واقعیت تبدیل کردن یا تحقق بخشیدن (To make something real): این کاربرد رسمیتر است و بیشتر در متون تجاری یا ادبی دیده میشود. به معنای به انجام رساندن یک هدف، رویا یا پتانسیل است.
در این مقاله تمرکز اصلی ما بر روی معنای اول، یعنی «متوجه شدن» و کالوکیشن های Realize مرتبط با آن است، زیرا در مکالمات روزمره کاربرد بسیار بیشتری دارد.
کالوکیشنهای قید با Realize (Adverb + Realize)
قیدها به ما کمک میکنند تا نحوه یا شدت «متوجه شدن» را توصیف کنیم. استفاده از این قیدها جمله شما را از یکنواختی خارج کرده و به آن رنگ و بوی طبیعیتری میبخشد.
قیدهایی برای تأکید بر ناگهانی بودن
-
Suddenly realize: ناگهان متوجه شدن
مثال: I suddenly realized I had left my wallet at the restaurant.
ترجمه: ناگهان متوجه شدم که کیف پولم را در رستوران جا گذاشتهام.
-
Abruptly realize: به طور ناگهانی و غیرمنتظره متوجه شدن
مثال: She abruptly realized that everyone was staring at her.
ترجمه: او به طور ناگهانی متوجه شد که همه به او زل زدهاند.
قیدهایی برای تأکید بر تدریجی بودن
-
Gradually realize: به تدریج متوجه شدن
مثال: I gradually realized that he wasn’t telling me the whole truth.
ترجمه: من به تدریج متوجه شدم که او تمام حقیقت را به من نمیگفت.
-
Slowly realize: به آرامی متوجه شدن
مثال: He slowly realized the danger of the situation.
ترجمه: او به آرامی خطر موقعیت را درک کرد.
قیدهایی برای بیان وضوح و کامل بودن
-
Fully realize: کاملاً متوجه شدن / به طور کامل درک کردن
مثال: It took me a few days to fully realize the consequences of my decision.
ترجمه: چند روز طول کشید تا به طور کامل متوجه عواقب تصمیمم شوم.
-
Clearly realize: به وضوح متوجه شدن
مثال: We clearly realized that we needed a new strategy to succeed.
ترجمه: ما به وضوح متوجه شدیم که برای موفقیت به یک استراتژی جدید نیاز داریم.
-
Painfully realize: با تلخی یا به سختی متوجه شدن
مثال: He painfully realized that he had lost his best friend’s trust.
ترجمه: او با تلخی متوجه شد که اعتماد بهترین دوستش را از دست داده است.
کالوکیشنهای Realize با اسم یا عبارت اسمی (Realize + Noun/Clause)
بعد از فعل realize معمولاً یک عبارت که با that شروع میشود (that-clause) یا یک اسم/عبارت اسمی قرار میگیرد. این ساختار نشان میدهد که فاعل چه چیزی را درک کرده است.
Realize + that-clause
این رایجترین ساختار است و برای بیان یک حقیقت یا واقعیت به کار میرود.
-
Realize that you made a mistake: متوجه شدن اینکه اشتباه کردهاید
مثال: I finally realized that I had made a huge mistake.
ترجمه: بالاخره متوجه شدم که اشتباه بزرگی مرتکب شدهام.
-
Realize that something is wrong: متوجه شدن اینکه یک چیزی اشتباه است
مثال: She quickly realized that something was terribly wrong.
ترجمه: او به سرعت متوجه شد که یک چیزی به شدت اشتباه بود.
-
Realize that it’s too late: متوجه شدن اینکه خیلی دیر شده است
مثال: By the time he arrived, he realized that it was too late to catch the train.
ترجمه: وقتی رسید، متوجه شد که برای رسیدن به قطار خیلی دیر شده است.
Realize + Noun Phrase (اسم یا عبارت اسمی)
در این ساختار، به جای یک جمله کامل، یک اسم یا عبارت اسمی قرار میگیرد که معمولاً به اهمیت، حقیقت، یا معنای چیزی اشاره دارد.
-
Realize the importance of something: متوجه اهمیت چیزی شدن
مثال: Many people don’t realize the importance of a healthy diet until they get sick.
ترجمه: بسیاری از مردم تا زمانی که بیمار نشوند، اهمیت یک رژیم غذایی سالم را درک نمیکنند.
-
Realize the truth: متوجه حقیقت شدن
مثال: Sooner or later, you will have to realize the truth.
ترجمه: دیر یا زود، مجبور خواهی شد با حقیقت روبرو شوی (حقیقت را درک کنی).
-
Realize your mistake(s): متوجه اشتباه(ات) خود شدن
مثال: It’s important to realize your mistakes and learn from them.
ترجمه: مهم است که اشتباهات خود را درک کرده و از آنها درس بگیرید.
-
Realize the danger: متوجه خطر شدن
مثال: The hikers didn’t realize the danger of the approaching storm.
ترجمه: کوهنوردان متوجه خطر طوفان قریبالوقوع نشدند.
کالوکیشن برای کاربرد دوم Realize (تحقق بخشیدن)
همانطور که اشاره شد، realize میتواند به معنای «تحقق بخشیدن» نیز به کار رود. این کاربرد کمتر رایج است اما دانستن آن برای درک متون پیشرفته ضروری است. در اینجا چند نمونه از کالوکیشن های Realize در این معنی آورده شده است.
جدول کالوکیشنهای Realize به معنای تحقق بخشیدن
| کالوکیشن (انگلیسی) | ترجمه (فارسی) | مثال |
|---|---|---|
| Realize a dream | به رویایی جامه عمل پوشاندن | She worked hard for years to realize her dream of becoming a doctor. |
| Realize an ambition | به یک هدف بزرگ دست یافتن | He finally realized his ambition to travel the world. |
| Realize your potential | استعدادهای خود را شکوفا کردن | With the right guidance, every student can realize their full potential. |
| Realize a profit/gain | سود به دست آوردن | The company expects to realize a significant profit from the new product. |
عبارات و اصطلاحات رایج با Realize
علاوه بر کالوکیشنهای مستقیم، فعل realize در برخی عبارات ثابت نیز به کار میرود که دانستن آنها بسیار مفید است.
-
Come to realize: به تدریج فهمیدن، به این نتیجه رسیدن
این عبارت بر فرآیند تدریجی درک یک موضوع تأکید دارد.
مثال: I’ve come to realize that money doesn’t buy happiness.
ترجمه: به این نتیجه رسیدهام که پول خوشبختی نمیآورد.
-
Make someone realize: کسی را متوجه چیزی کردن
مثال: The accident made me realize how fragile life is.
ترجمه: آن تصادف مرا متوجه کرد که زندگی چقدر شکننده است.
-
Little did I/he/she realize: کمتر فکرش را میکردم/میکرد که…
این یک ساختار معکوس و ادبی است که برای ایجاد تأکید و نشان دادن عدم آگاهی در گذشته به کار میرود.
مثال: Little did she realize that her life was about to change forever.
ترجمه: کمتر فکرش را میکرد که زندگیاش برای همیشه در شرف تغییر است.
اشتباهات رایج در استفاده از Realize
زبانآموزان ایرانی گاهی realize را با افعال دیگری مانند understand یا notice اشتباه میگیرند. درک تفاوتهای ظریف این افعال کلیدی است.
-
Realize vs. Understand:
Realize اغلب به یک درک ناگهانی و آنی اشاره دارد (مثل روشن شدن یک لامپ در ذهن). اما Understand به یک درک عمیق و کامل از یک موضوع، مفهوم یا زبان اشاره دارد که معمولاً در طول زمان به دست میآید.
اشتباه:
I don’t realize this math problem.صحیح: I don’t understand this math problem. (من این مسئله ریاضی را نمیفهمم.)
صحیح: I just realized the solution to the math problem! (همین الان راه حل مسئله ریاضی را فهمیدم!)
-
Realize vs. Notice:
Notice به معنای دیدن، شنیدن یا حس کردن چیزی با حواس پنجگانه است. اما Realize یک فرآیند ذهنی برای درک کردن معنای چیزی است که شاید قبلاً آن را notice کرده باشید.
مثال: I noticed he was wearing a new watch, but I didn’t realize it was a gift from his boss.
ترجمه: من متوجه (دیدم) شدم که او ساعت جدیدی بسته است، اما نفهمیدم (درک نکردم) که آن هدیهای از طرف رئیسش بوده است.
جمعبندی نهایی
یادگیری و استفاده صحیح از کالوکیشن های Realize یکی از نشانههای تسلط بر زبان انگلیسی است. این ترکیبات به شما اجازه میدهند تا افکار و احساسات خود را با دقت بیشتری بیان کنید و از سطح یک زبانآموز مبتدی فراتر روید. به جای اینکه همیشه بگویید “I understood”، میتوانید از عباراتی مانند “I suddenly realized”، “I gradually came to realize” یا “It made me realize” استفاده کنید تا به کلام خود عمق و زیبایی ببخشید. توصیه میکنیم این کالوکیشنها را در یک دفترچه یادداشت کرده و سعی کنید در مکالمات و نوشتههای خود از آنها استفاده کنید تا به بخشی از دایره لغات فعال شما تبدیل شوند.



