لیست ترجمه لغات فارسی به انگلیسی

دست اول

direct , firsthand , fresh , immediate , number one

دست آ ورد

achievement

دست آخر

finally , ultimately

دست آموز

pet , tame

دست آویز

document, voucher, pretext,excuse , plea

دست باز

liberal, open-handed

دست باف

hand-woven

دست بالا گرفتن

overestimate

دست برداشتن

cease , desist , resign

دست برداشتن از

give up, desist

دست بردن

manipulate , manipulation

دست بردن به طرف چیزی

reach

دست بردن در

falsify

دست برنده (بازی ها)

grand slam , long suit

دست بسته

manacled, tied up, close-fisted

دست بکار

busy

دست بکمر زده

akimbo

دست بگریبان شدن

grapple

دست بگریبان شدن با

encounter

دست بگریبانی

grapple

دست بند

bracelet, wristband, shackle, cuff, wristlet, manacle

دست به حمله متقابل زدن

counterattack

دست به دامان

suppliant , supplicant

دست به دامان شدن

invoke

دست به دامانی (الهیات)

invocation

دست به دامن کسی شدن

resort , solicit , plead

دست به دست هم دادن

co-operate , concur , conspire , cooperate , join

دست به دهن

able to earn one's bare livelihood

دست به سینه

with folded arms

دست به عصا

cautious , guarded , guardedly , prudent , wary

دست به قمار زدن

speculate

دست به کمر زده و آرنج ها باز