درک کردن از روی غریزه
divine
درک کردن با اشتیاق
swallow
درک کردن با نظر مساعد
appreciate
درک کردن به آسانی
swallow
درک کردنی
perceivable
درک کننده
sentient, apprehensive, prehensile
درک مستقیم
intuition
درک نکردنی
incomprehensible, impenetrable, imperceptible, intangible
درکردن
loose, shoot, discharge
درکش
absorbent, absorbing
درکش( اخاذ )
extortioner , grasping , sponger , vampire
درکش (خودمانی)
hustler
درکشاکش بودن( کشتی گرفتن )
wrestle
درکشی
absorption
درکوهی
quartz
درگاه
port, doorway
درگذشت
death
درگذشتن
decease, die, pass away
درگذشته
defunct
درگذشته (حقوق)
decedent
درگروه خاصی قرار دادن
rate
درگیر
outbreak
درگیر شدن
engage , involve , struggle
درگیر کردن
embroil , entangle
درگیر وضعیتی شدن
plunge
درگیری
involvement, contention, set-to
درگیری داشتن
skirmish
درم گزین
money-changer
درمان
treatment, therapy, remedy, order
درمان از طریق گندزدایی
asepsis
درمان با آرامبخش (داروی سازی)
sedation
درمان با تکانه های برقی (روان پزشکی)
electroshock therapy
درمان با ضربه برقی (روان پزشکی)
electroshock therapy
