در همهجاحاضر
immanent
در هوا
aloft
در هوا بلند کردن
lift
در هوای ازاد
outdoor, alfresco, open air, out-of-door
در هوای آزاد
alfresco , out , outdoors
در هوای باز
airy , open air
در هیختن
ingest
در واقع
indeed
در وجه حامل
bearer
در وسط قرار دادن
meddle
در وضع بد
unwell
در وضع مطلوب
ideally
در وقت مناسب
fitly , well-timed
در وقت نامناسب
untimely
در وهله اول
firstly
در یاد
memory
در یک آن
instantly
در یک جزء
partly
در یک خط مستقیم واقع شونده
collinear
در یک ردیف قرار گرفتن
align
در یک زمان اتفاق افتادن
coincide
در یک زمان روی دادن
coincide
در یک لحظه
instantly , momentarily
در یک وقت واقع شونده
concurrent
در یکسو قرار دادن
side
دراز
long, lengthy, verbose, longish, oblong, linear
دراز بی خاصیت
lanky
دراز بی قواره
gangling
دراز دندان (جانور شناسی)
tusk
دراز دندان (فیل و گراز و والروس و غیره)
tusk
دراز زیستی
macrobiotics
دراز شدگی
elongation
دراز شدن
lengthen