در گیر کردن یا شدن
involve
در لانه زیستن
kennel
در لانه سگ زیستن
kennel
در لانه قرار دادن
kennel
در لفاف گذاشتن
envelop
در لفافه
veiled
در لفافه پیچیدن
cloak, enfold
در لفافه قرار دادن
couch
در لیست ثبت کردن
list
در لیست سیاه قرار دادن
blacklist
در ماندن
fail
در مانده
castaway
در ماورا
ultra- , ulterior
در مایکروویو پختن
microwave
در متن
textual
در مجاورت بودن
join
در مجله رسمی چاپ کردن
gazette
در محظور قرار دادن
obligate
در محک ازمایش قرار گرفته
tried
در محک تجربه قرار نگرفته
untested
در محل
locally , resident
در محل محفوظی جای گرفتن
nest
در محلی
somewhere
در محلی گذاردن
situate, place
در مخاطره
perilous
در مخاطره انداختن
imperil
در مخمصه افتادن
mesh
در مد نظر گذاری
proposition
در مدار حرکت کردن
orbit
در مدار قرار دادن ماهواره
orbit
در مدار قرار دادن موشک
orbit
در مداری سفر کردن
circuit
در مدت
within, during, for, pending