در کشیدن نفس
inspire
در کلاه خیمه زدن
pavilion
در کلاه فرنگیجا دادن
pavilion
در کلبه جا دادن
hut
در کلیسا مراسم مذهبی بجا اوردن
church
در کمون
dormant
در کمین شکار بودن
lurk
در کمین کسی نشستن
waylay
در کمین نشستن
ambush, await
در کنار
alongside, beside, besides, by, ashore, sidelong
در کنار جاده
roadside
در کنار واقع شدن
flank
در کندو جمع کردن
hive
در کوزه ریختن
jug
در کوله پشتی بردن
backpack
در کونی
spank
در کونی زدن (با چیز پهن)
spank
در کیسه ریختن
sack
در گاراژ گذاردن
garage
در گذشته
yore
در گروگان
pledge
در گل تقلا کردن
flounder
در گل فرو بردن یا رفتن
mire
در گل فرو رفتن
bog
در گل گیر کردن
bemire
در گل و لای غوطه خوردن
wallow
در گهواره قرار دادن
cradle
در گود مبارزه قرار دادن
pit
در گور گذاشتن
bury , entomb
در گوشت فرو رفته (ناخن)
ingrown
در گوشی
sotto voce
در گوشی حرف زدن
whisper
در گیر
involved