در فکر آتیه
provident
در فکر پروراندن
revolve
در فکر خود دیدن
visualize
در فهرست آوردن
itemize
در فهرست نوشتن
enlist, table
در فهرست وارد کردن
enroll, list, enrol
در فواصل معین
periodically
در فوق
aloft
در قالب ریختن
cast , mold
در قالب قرار دادن
cast
در قالب لغت ریختن
word
در قبر نهادن
inter
در قدیم
yore
در قرنطینه نگاهداشتن
isolate
در قفس نهادن
cage
در قفس یا جعبه گذاردن
encase
در قفسه گذاردن
shelve
در قنداق پیچیدن
swaddle
در قوطی بازکن
can opener
در قوطی کردن
can
در قید حیات
alive, living, aboveground
در قید گذاشتن
cramp, coop
در قید و بند قرار دادن
chain
در کار خود ماهر و خوش سلیقه
artist
در کارهای مالی داخل شدن
finance
در کاشت
implant
در کام خود فرو بردن
devour
در کتاب یادفتر ثبت کردن
book
در کردن
discharge , release
در کردن گلوله
shoot
در کشتی سوار کردن
embark
در کشتی گذاشتن
embark
در کشیدن
absorb, imbibe, inbreathe