در حال رقص یا بالت بودن
choreograph
در حال زوال
dying
در حال سجده
prostrate
در حال سوختن
afire
در حال ... شدن
becoming
در حال کار
up
در حال کمون
latent
در حال نزع
moribund, dying
در حالت ناخوداگاهی
subconscious
در حالت هیجان
aglow
در حدود
about , almost , close , within , round , toward
در حدود سه ماه
trimester
در حرکت
agog, afloat, astir
در حسرت چیزی بودن
languish
در حصار قراردادن
paddock
در حقیقت
actually, yea
در حکم (به مثابه)
tantamount
در حلقه گل قرار دادن
garland
در حوالی
around
در حین
amid , as , pending
در حین ارتکاب جرم
red-handed
در حین زایمان
aborning
در خارج
out of
در خاطره
memory
در خاک پنهان کردن
bury
در خاک نهادن
inter, inhume
در خشکی
onshore
در خط
along
در خطا
perverse
در خطر
subject
در خطر انداختن
peril
در خطر انقراض (گیاه یا جانور)
endangered species
در خطر بودن
peril