در امدن
eventuate, burgeon, enter, erupt, measure, prove
در انبار
stock
در انتظار
expectant, wistful, presentient
در انتظار بودن
wait
در انتظار تصمیم گیری بودن
pend
در انتظار فرصت بودن
lurk
در انجام کاری زیاده روی کردن
overplay
در انجام کاری کمک کردن
help
در اندیشه
mindful
در انظار
publicly
در اهتزاز
fluttery
در اهتزاز بودن
flicker, flutter, tilt
در اوردن
evolve, doff, erupt, exsect, gouge, intromit
در این
herein, hereon
در این اثنا
meantime
در این اطراف
hereabout
در این اواخر
recently
در این باره
herein, here
در این بخش
herein
در این حوالی
hereabout
در این دور و زمانه
today
در این ضمن
meanwhile, meantime
در این فاصله
meantime
در اینه منعکس ساختن
mirror
در آب
aquatic
در آب جوش پختن
boil
در آب دویدن پا برهنه
paddle
در آب فرو بردن
bathe
در آب نمک خواباندن
pickle
در آخر
last
در آرزوی گذشته
nostalgic
در آسایش
comfortable , leisure
در آستانه پیری
elderly