چیز پوچ
vacuity , vanity
چیز پیچیده
roll
چیز پیدا شده
trove
چیز تازه
novelty, innovation
چیز تازه اوردن
innovate
چیز تجملی
finery , luxury
چیز تحمیلی
imposition
چیز تخیلی
fiction
چیز تسویه شده
settled
چیز تقلبی
adulterant, fraudful, fraudulent
چیز تقلبی ساختن
adulterate
چیز تقلیدی
imitation
چیز تکراری
rehash
چیز تهی
empty
چیز ثابت
fixture
چیز ثبت شده یا وارد شده
entry
چیز جالب توجه
drawing card, eye-catcher
چیز جزيي و اندك
bagatelle
چیز جزیی
trifle
چیز جزئی و بی اهمیت
flyspeck
چیز چسبناک
glue, slime
چیز چشمگیر
eye-catcher
چیز خشک
crisp
چیز خشک و ترد
crisp
چیز خور کردن
poison
چیز خوردنی
edible, goody
چیز خوش یمن
mascot
چیز خیلی شیک
stylish
چیز دار
forehanded, wealthy
چیز در هم پیچیده
ravel
چیز درست
correct
چیز درک شده
percept
چیز درهم و برهم
hodgepodge, goulash, salmagundi
