لیست ترجمه لغات فارسی به انگلیسی - صفحه 775


چیری

domination , supremacy , sway , victory

چیز

thing, stuff, object, matter, res, work

چیز ابکی

liquid, waterish, weak, weakish

چیز اساسی

pirmary

چیز اشغال و نا چیز

paltry

چیز اکتسابی

perquisite

چیز اندک

ounce

چیز اویخته شده

hanging

چیز با ارزش و مفید

asset

چیز بدنما

eyesore

چیز بدوی

rudiment

چیز برجسته

notable

چیز برنده

scissors

چیز بسیار عالی

humdinger, crackajack, crackerjack

چیز بغرنج

labyrinth

چیز به درد نخور

deadwood , junk , stuff

چیز بهتر

better

چیز بی ارزش

priceless, invaluable

چیز بی تناسب

grotesque, grotesquerie

چیز بی سابقه

novelty

چیز بی عیب و کامل

entirety

چیز بی فایده و مزاحم

deadwood

چیز بی معنی

hogwash, hocus-pocus

چیز بی معنی و بیمزه

hogwash

چیز بیخود یا غیر ضروری

frill

چیز بیهوده

bagatelle, fillip

چیز پاشیدنی

spray

چیز پایدار

permanency

چیز پر زرق و برق

glare

چیز پر سر و صدا

rumble

چیز پرارزش

jewel

چیز پست و بی ارزش

dregs, rubbish

چیز پهن

width

2374 ... 780 779 778 777 776 775




تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین