چشم انداختن
eye , glance
چشم انداز
perspective, outlook, landscape, prospect, view, panorama
چشم انداز داشتن
overlook
چشم انداز شهر
townscape
چشم انداز نما
landscape
چشم اندازدار
panoramic
چشم آبی
blue-eyed
چشم آزار
eyesore
چشم آژنگ
crow's-foot
چشم باطن
insight
چشم بد
evil eye , hex
چشم بر هم زدن
blink , glance
چشم براه
waiting
چشم بستن
blindfold, muffle
چشم بسته
blindfold
چشم بسته عمل کردن
blindfold
چشم بند
juggler, blind, cole, conjuror
چشم بند اسب
blinder, blinker, winker
چشم بندی
juggle, phantasma
چشم بندی کردن
hoodwink
چشم به راه بودن
await , attend , wait
چشم به راهی
wait , waiting
چشم پزشک
ophthalmologist, oculist
چشم پزشکی
ophthalmology
چشم پوشی
waiver, renunciation, connivance, abnegation, condonation
چشم پوشی از بدهی
quittance
چشم پوشی از حق خود
waiver
چشم پوشی از وظیفه
quittance
چشم پوشی کردن
overlook, connive
چشم پوشی کردن از
condone
چشم پوشیدن
ignore, relinquish
چشم پوشیدن از
waive, forgo, quitclaim, spare
چشم پوشیدنی
dispensable
