پشت به رو
reverse
پشت پا خوردن یازدن
trip
پشت پا زدن
spurn
پشت پای گاو
hind
پشت پنجره
shutter
پشت چیزی نوشتن
back
پشت دادن
lean
پشت درد
backache
پشت دری
shutter
پشت دری کرکره ای
Venetian blind
پشت ران و کپل
ham
پشت رو کردنی
reversible
پشت سر
behind, in the absence
پشت سر هم
reel
پشت سرکسی پچ پچ کردن
claver
پشت سرکسی سخن گفتن
backbite
پشت سرگذاشتن
forsake, distance, forget
پشت سرهم
consecutive, seriate, blow-by-blow
پشت شکن
backbreaking
پشت صحنه
offstage
پشت صفحه
overleaf
پشت کار
diligence, assiduity, scrupulousness, perseverance, job application
پشت کاردار
diligent, unremitting
پشت کاغذ
verso
پشت گرم
backed, hopeful, sure
پشت گرم بودن
rely
پشت گرمی
assurance, encouragement, support
پشت گرمی داشتن
lean
پشت گرمی داشتن به
hope
پشت گوش فراخ
slack
پشت گوش فراخی
carelessness, negligence
پشت مازو
fillet, undercut
پشت نما
transparent
