پرت
port, pier, bullshit
پرت اندیشی
distraction
پرت (حواس)
distracted
پرت شدن
digress, digress, overshoot, fall down, be thrown, deviate
پرت شدن از موضوع
digress , digression
پرت کردن
launch, toss, fling, hurtle, shy, throw
پرت کردن با بی دقتی
sling
پرت کردن با زور و شدت
hurl
پرت کردن با شتاب
sling
پرت کردن حواس کسی
baffle
پرت گفتن
ramble
پرت گویی کردن
dote, be drivelling idiot
پرت و پلا
digressive , incoherent , nonsense
پرت و پلا گفتن
rave
پرت و دور افتاده
far-flung
پرتاب
throw, jet, toss, shove, hurl, casting
پرتاب شدن
slat, shove
پرتاب شدن با منجنیق
catapult
پرتاب (فیزیک)
inflection
پرتاب کردن
throw, skeet, shoot, thrust, pelt, hurl
پرتاب کردن موشک
launch
پرتاب کردن و خرد کردن
smash
پرتاب کننده
ejector , heaver , hurler , thrower
پرتاب ناگهانی
lunge
پرتابش
glaring
پرتابه
projectile, missile, shot, rocket, ballistic missile
پرتابهای وابسته بهعلم پرتاب گلوله
ballistic
پرتب و تاب (احساسات)
ardent
پرتجربه
ripe
پرتجمل
high
پرتصنع
flowery , ornate , precious
پرتعصب
fanatic
پرتغالی
Portuguese
