به چشم دیدن
see
به چند زبان
multilingual
به چنگ آوردن
catch , snatch
به چه دلیل
how , why
به چه محل (قدیمی)
whither
به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
quarter
به چهار میخ کشیدن
crucify
به! (حاکی از شادی و سرور)
yippee
به حال خود رها شده
uncared-for
به حال زار درآوردن
desolate
به حال کمال رسانی
optimization
به حالت اشتی درامدن
disarm
به حالت اول برگرداندن
undo
به حالت پیشین درآوردن
unmake
به حالت تعادل دراوردن
equipoise
به حالت تعلیق درآمدن
suspend
به حد اعلی رسیدن
peak
به حد افراط
inordinately
به حد اکثر
furthest
به حد رشد رسیده
adult
به حد کفاف
acceptable
به حد کفایت
enough
به حد کمال رساندن
optimize
به حد وفور
plentifully , profusely
به حداقل رساندن
minimize
به حداکثر
full-scale
به حداکثر رساندن
maximize
به حداکثر رسانی
maximization
به حرف درنیامدنی
wordless
به حرکت در آمدن با آب
drift
به حرکت در آوردن (چیزی را که یک سرش به جایی وصل است)
wag
به حرکت درآوردن
actuate , animate , drive , mobilize , roll , shoot
به حرکت درآوردن (با باد یا آب و غیره)
drift