به بهترین وجه
best
به بیان دیگر گفتن
paraphrase
به بیان دیگرنوشتن
paraphrase
به بیرون جاری شدن
outflow
به بیرون فرستادن
emit
به بیم انداختن
horrify
به پا داشتن
right , stand
به پاخاستن
rise
به پای کسی افتادن
grovel , prostrate
به پایان رساندن
accomplish , close , complete , end , finalize , finish , fulfil , fulfill , round , spend
به پایان رسانی
end , finalization
به پایان نرسیده
undone
به پدال فشار آوردن
pedal
به پرواز درآمدن
fly , wing
به پرواز درآوردن
blast-off , blastoff , fly , spring , wing
به پشت
backward, backwards
به پنداری
favor
به پول نقد تبدیل کردن
negotiate
به پیش
forward, on, forwards, onward
به پیک نیک رفتن
picnic
به پیوست فرستادن
enclose
به تاج و تخت رسیدن
ascend
به تاخیر افتادن
delay
به تاخیر افتادن رشد و پیشرفت
retard
به تاخیر انداختن
delay
به تازگی
freshly , new , recently
به تپش در امده
vibrant
به تته پته افتادن
flounder
به تحصیل واداشتن
school
به تدریج
gradually
به تدریج ناپدید شدن
melt
به ترتیب
respectively , sequential
به ترتیب الفبا
alphabetically