به آن وسیله
thereby
به آنجا
there, thither
به آنجا که
where
به ب
to
به باد استهزا گرفتن
rally
به باد انتقاد گرفتن
bombard , damn , tilt , trash
به باد انتقاد گرفتن (عامیانه)
lambaste
به باد پرسش گرفتن
bombard
به باد تمسخر گرفتن
deride
به بار آوردن
bring , cause , result , spell , yield
به باریکی مو
hairbreadth
به بازار عرضه کردن
market
به بازداشتگاه برگرداندن
remand
به بازی گرفتن
dally , flirt , play , tease , trifle
به بازی گرفتن (خودمانی)
rag
به بالا
skywards , up , upward , upwards
به بالاترین درجه رسیدن
crest
به بالاترین سطح رساندن
maximize
به بای کمتری فروختن
undercut
به بخش خصوصی سپردن
denationalize
به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment
به برق زدن
plug
به بستر بردن
bed
به بستر رفتن
bed , retire
به بطالت گذراندن
consume , dally , idle , laze , lounge
به بعد
onward , up , upward
به بعد موکول سازی
respite , suspension
به بن بست رسیدن
deadlock
به بندگی درآوردن
enslave
به به
well
به به به
well done! Bravo! Excellent indeed!
به به (کودکانه)
goody
به بهای
worth