لیست ترجمه لغات فارسی به انگلیسی - صفحه 416


به انجام رساندن (عامیانه)

pull

به انحصار دراوردن

pre-empt

به انداره ی یک فنجان پر

cupful

به اندازه

equable , worth

به اندازه جیب

pocket-size

به اندازه کافی

sufficiently

به اندازه لازم

adequate

به اندازه متوسط

mid-size , midsize

به اندازه ی یک سبد پر

basketful adj.

به اندازه یک بستو

jar

به اندازه یک بیل

shovelful

به اندازهای که

insomuch

به انطرف

thither

به اهتزاز آوردن

fly

به اهتزاز درآمدن

wave

به اهتزاز درآوردن

switch , wave

به او

him

به او (مونث)

her

به اوج رسیدن

culminate

به ایستایش رسیدن

deadlock

به این سند (یا نوشته یا مقاله و غیره)

hereto

به این سو (قدیمی)

hither

به این محل

here

به اینجا (قدیمی)

hither

به آب انداختن کشتی

launch

به آب زدن

ford , wade

به آب و آتش زدن

venture

به آب و هوا خو گرفتن

acclimate

به آب و هوای جدید خو گرفتن

acclimate, acclimatize

به آخر رسیدن

wane

به آخرین درجه ممکن افزایش دادن

maximize

به آرامی

quietly , steadily

به آسانی

easily , readily , simply , smoothly

2374 ... 421 420 419 418 417 416




تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین