به انجام رساندن (عامیانه)
pull
به انحصار دراوردن
pre-empt
به انداره ی یک فنجان پر
cupful
به اندازه
equable , worth
به اندازه جیب
pocket-size
به اندازه کافی
sufficiently
به اندازه لازم
adequate
به اندازه متوسط
mid-size , midsize
به اندازه ی یک سبد پر
basketful adj.
به اندازه یک بستو
jar
به اندازه یک بیل
shovelful
به اندازهای که
insomuch
به انطرف
thither
به اهتزاز آوردن
fly
به اهتزاز درآمدن
wave
به اهتزاز درآوردن
switch , wave
به او
him
به او (مونث)
her
به اوج رسیدن
culminate
به ایستایش رسیدن
deadlock
به این سند (یا نوشته یا مقاله و غیره)
hereto
به این سو (قدیمی)
hither
به این محل
here
به اینجا (قدیمی)
hither
به آب انداختن کشتی
launch
به آب زدن
ford , wade
به آب و آتش زدن
venture
به آب و هوا خو گرفتن
acclimate
به آب و هوای جدید خو گرفتن
acclimate, acclimatize
به آخر رسیدن
wane
به آخرین درجه ممکن افزایش دادن
maximize
به آرامی
quietly , steadily
به آسانی
easily , readily , simply , smoothly