لیست ترجمه لغات فارسی به انگلیسی - صفحه 405


بلند

high, long, tall, loud, lofty, grandiose

بلند آوازگی

fame , honor , renown

بلند (به معنی دراز)

long

بلند پایه

high, lofty, sublime

بلند پایه (عامیانه)

higher-up

بلند پرواز کردن

soar

بلند پروازی

grandiloquence

بلند پروازی کردن

soar, aspire

بلند جار زدن

tout

بلند شدگی آلت تناسلی

erection

بلند شدن

get up, rise, levitate, arise, ascend, mount

بلند شدن اسب روی دو پا

prance

بلند شدن بطور متراکم

bank

بلند شده

elevated , erect

بلند صدا

orotund

بلند صدا کردن

vociferate

بلند کردن

pick up, lift, ennoble, raise, exalt, throw up

بلند کردن از خانه

evict

بلند کردن با جک

jack

بلند کردن با چنگک

fork

بلند کردن با زحمت

heave

بلند کردن به کمک دیلم

pry

بلند کردن پول

embezzle , embezzlement

بلند کردن جنس از مغازه

shoplifting

بلند گو

loudspeaker, megaphone, amplifier, microphone

بلند مرتبه

dignified

بلند نظر

catholic

بلند نظری

generosity

بلند همت

ambitious, chivalrous, chivalric

بلند همتی

ambition, magnanimity

بلند و باریک

slender

بلند و ناهنجار

boisterous

بلندا

height , highland , plateau , upland

2374 ... 410 409 408 407 406 405




تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین