لیست ترجمه لغات فارسی به انگلیسی - صفحه 381


بزرگ ارتشتاران

Commander-in-Chief of the Army

بزرگ اندام

good-sized

بزرگ بنظر رسیدن

hulk

بزرگ پاندا (جانورشناسی)

giant panda , panda

بزرگ پر

plume

بزرگ تر شدن از

outgrow

بزرگ ترشدن

augment

بزرگ تندیس

colossus

بزرگ جلوه کردن

loom

بزرگ خاندان

patriarch

بزرگ خیزاب

billow

بزرگ داشتن

enshrine

بزرگ دایره (هندسه و جغرافی)

great circle

بزرگ زادگی

gentility

بزرگ زاده

of noble birth,gentle,patrician

بزرگ ساخت

enlargement

بزرگ ساز

magnifier

بزرگ ساز (الکترونیک)

amplifier

بزرگ سازی

brag , enlargement , magnification

بزرگ سرخرگ (کالبدشناسی)

aorta

بزرگ سیاهرگ

vena

بزرگ شدن

grow, amplify, gather, greaten, lump

بزرگ شده

enlargement

بزرگ طایفه

elder

بزرگ (عامیانه)

thundering

بزرگ کردن

enlarge, magnify, maximize, heave, aggrandize, amplify

بزرگ کردن اندازه

aggrandize

بزرگ کردن بچه

father , nurture

بزرگ کردن کودک

cradle

بزرگ کشند

surge

بزرگ گردباد

maelstrom

بزرگ محله

patriarch

بزرگ منش

high-spirited , noble , sedate

2374 ... 386 385 384 383 382 381




تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین