برگرداندن به خط معمولی
transcribe
برگرداندن به زبان دیگر
translate
برگرداندن حکم صادره
countermand
برگرداندنی
eversible, reversible
برگردانی
eversion, revocation, invert
برگردنده
recurrent
برگریز
deciduous
برگزار شدن جلسه
hold
برگزار کردن
execute , observe
برگزار کردن جلسه
hold
برگزار کردن مراسم
celebrate
برگزار کردنی
observable
برگزاری جشن
celebration
برگزیدگی
predilection
برگزیدن
elect, pick, choose, select, opt, designate
برگزیدن برای شغلی
designate
برگزیدن به عضویت
co-opt
برگزیدن و جدا کردن
excerpt
برگزیده
chosen, choice, favorite, select, selective, picked
برگزیده منتخب
elect
برگزینی
draft
برگشت
return, reflux, reversal, regression, relapse, regress
برگشت بخوی نیاکان
atavism
برگشت پذیر
reversible
برگشت پذیر (واکنش شیمیایی)
reversible
برگشت پذیری
resilience
برگشت چک
dishonor
برگشت دادن
return
برگشت دهنده
retrograde
برگشت زدن چک
dishonor
برگشت کننده
regressive, retrogressive
برگشت ناپذیر
irrevocable
برگشتگی
deviance, deviancy, invert, recrudescence, retroflection, retroflexion
