برش
cutting, cut, incision, section, slice, slicing
برش از وسط
bisection
برش دادن
cut out, cut, rift, section
برش (دوزندگی)
cut
برش روزنامه
cutting
برش زیرین
undercut
برش عرضی
cross section
برش عمودی
profile, psychograph
برش قسمتی از مغز
lobotomy
برشانه کشیدن
carry
برشتن
fry, roast
برشتن در تنور
bake
برشتن در روغن
fry
برشتن نان
toast
برشته
crisp , crispy , roast , torrefied, toasted, roasted
برشته شدن
roast
برشته کردن
toast, brown, parch
برشک و حسد در افتادن
jaundice
برشگاه
section
برشمردن
enumerate, re-count
برشناخت کردن
diagnose
برشناختی
diagnostic
برصلیب آویزی
crucifixion
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinate
برطرف سازی
dissipation , obviation
برطرف شدنی
resolvable
برطرف کردن
dispel, remove, eliminate, rectify, surmount, loose
برطرف کردن اختلاف
reconcile
برطرف نشدنی
insuperable , insurmountable
برطرف نشده
unsolved
برطرف نکردنی
insuperable
برعکس
unlike, inverse, unfavorable, unfavourable
برعکس کردن
reverse
