لیست ترجمه لغات فارسی به انگلیسی - صفحه 363


برحسب عادت

custom

برحسب معمول

ordinarily

برحق

legitimate

برحق بودن

legitimacy

برخاستگی

rising, getting up, lift, upheaval, uprising

برخاستن

rise, up, get up, arise, levitate, step up

برخاستن از

ascend , exhale , stem

برخلاف

unlike, with

برخلاف میل

averse

برخه

part, fraction, portion

برخه شمار

numerator, submultiple

برخه کار

part-time

برخه کاری

part-time

برخه نام

denominator

برخه همدار (ریاضی)

common fraction

برخوان کردن

invite

برخوان نامه

invitation

برخورد

collision, encounter, conflict, clash, incidence, smash

برخورد دوچیز

percussion

برخورد شدید

jar

برخورد کردن

bop, knock up, osculate, meet

برخورد کردن با

interfere , strike

برخورد کردن به شدت

jar

برخورد نظامی

action

برخورد هموار کردن

tolerate

برخوردار

enjoying, successful, prosperous

برخوردار از

possessed

برخوردار از امتیاز

privileged

برخوردار از وفور

wealthy

برخوردار بودن

command , possess

برخوردار شدن

enjoy

برخوردار شدن از

enjoy

برخورداری

enjoyment, fruition

2374 ... 368 367 366 365 364 363




تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین