باغضب حرف زدن
fume
باغی
garden
باغیرت
zealous
بافایده
useful
بافت
tissue, texture, weave, fiber, contexture, fibre
بافت برداری
biopsy
بافت پارچه
fibre
بافت پیوندی
connective tissue
بافت چوب پنبه درخت بلوط
cork
بافت حصیری (پارچه بافی)
basket weave
بافت خانگی
homespun
بافت (زیست شناسی)
tissue
بافت سلولی
cellular
بافت شناس
histologist
بافت شناسی
histology
بافت مردگی
necrosis
بافت مردگی (پزشکی)
necrosis
بافت میهنی
homespun
بافت همبند
connective tissue
بافت یا نسج
web
بافتار
context
بافتن
weave, braid, knit, entwine, entwist
بافتن گیسو
plait, plat
بافتن و از کار در آوردن
fabricate
بافته
tissue, web, texture, mesh, wale
بافر (کامپیوتر)
buffer
بافراست
sagacious, sage
بافراط
extremely
بافراغت خاطر
leisurely
بافکر
brainy, thoughtful, considerate
بافکر باز و درست
considered
بافندگی
knitting, weave, texture
بافندگی کردن با دو میله
knit
