باز رخداد
recurrence
باز رخدادگر
recurrent
باز رخدادن
recur
باز رخش
reflection
باز (رنگ)
light
باز زاد
rebirth, regeneration, regenerator
باز زنده ساختن
revitalize
باز ساخت
reconstitution
باز سازی
renovation
باز سازی کردن
fix
باز شدن
open, unroll, unlatch, uncouple
باز شدن قلاب
unhook
باز شناخت
recognition
باز شناختن
recognize
باز (شیمی)
base
باز عمل آوردن
reproduce
باز فشردن
repress
باز (کاملا)
wide
باز کردن
open, unpack, unscrew, unwind, unwrap, untie
باز کردن از پیچ
unwind
باز کردن بسته بندی
unfold , unpack
باز کردن به روی همه برای رفع تبعیض
integrate
باز کردن پاها
straddle
باز کردن تسمه چیزی
unstrap
باز کردن چفت در
unbolt , detach , undo
باز کردن چیز بسته بندی شده
unwrap
باز کردن در بطری
unscrew
باز کردن زیپ
unzip
باز کردن (زیپ را)
zip
باز کردن سوراخ بشکه
tap
باز کردن سوراخ بطری
tap
باز کردن فرق
part
باز کردن قفل در
unlock