با فلاکت
wretchedly
با فلز پوشاندن
metal
با قاعده
regular
با قالب بشکل دراوردن
mold, mould
با قایق حمل کردن
barge
با قائل شدن
price
با قدم اهسته رفتن
pace
با قدم پیمودن
stride
با قرار داد استخدام کردن
indenture
با قصد قبلی
premeditated
با قطب نما تعیین کردن
compass
با قلاب ماهی گرفتن
angle
با قلم مو رنگ کردن
brush up
با قید ومنگنه محکم بستن
clamp
با کارمند مجهز کردن و شدن
staff
با کالسکه سفر کردن
sledge
با کبکبه و دبدبه
ostentatiously
با کثافت
messily
با کشت و کشتار
bloodily
با کشتی حمل کردن
ship
با کف دست زدن
slap
با کف دست لمس کردن
palm
با کفایت
efficient
با کفش خشک (قدیمی)
dry-shod
با کلاهک پوشاندن
cap
با کله
headlong
با کلیشه چاپ کردن
stereotype
با کم حرفی
laconically , tersely
با کمرویی
gingerly
با کوته نظری
pedantically
با کوسن و بالش نرم مزین کردن
cushion
با کیاست
tactful
با کیفیت خوب
hi-fi