با حق شناسی
gratefully
با حقارت
abjectly , disparagingly , lowly
با حقیقت
truly
با حمله گرفتن
storm
با حواس پرتی
absently , distractedly , preoccupied
با حوصله
meek, self-contained
با خاک پوشاندن
earth
با خاک ریز محصور کردن
mound
با خاک یا سنگ محصور کردن
embank
با خاک یکسان کردن
devastate , level , raze , total , waste
با خاکبردار کندن
bulldoze
با خال تزئین کردن
spot
با خدعه و فریب درست کردن
rig
با خرد
wise, clever, discreet
با خزه پوشاندن
moss
با خشم
glowering , irritably
با خشوع و خضوع
reverently
با خشونت
crassly , grimly , harshly , roughly , violently
با خشونت ادا کردن
belch
با خشونت کشتن
slay
با خل وضعی
crazily
با خلاقیت
creatively , inventively
با خلال پاک کردن
pick
با خلوص
simply
با خلوص نیت
faithfully
با خمپاره زدن
mortar
با خمیر پوشاندن
batter
با خنده اظهار داشتن
giggle
با خواب آلودگی
sleepily
با خواری
menially
با خودخوری
fretfully
با خودسری
willfully
با خودکامگی
despotic , highhanded
