با بی حسی
numbly
با بی حوصلگی
moodily
با بی خبری
ignorantly
با بی خیالی
frivolously
با بی رغبتی
reluctantly
با بی رمقی
wearily
با بی سیم تلگراف مخابره کردن
wireless
با بی شرمی
immodestly , shamelessly , unblushingly
با بی صبری
impatiently , restlessly
با بی طرفی
impartially
با بی عاری
shamelessly
با بی عقلی
madly
با بی علاقگی
phlegmatically
با بی غرضی
disinterestedly , objectively
با بی مهری
distantly , unkindly
با بی میلی
halfhearted , halfheartedly , perfunctory , reluctantly , unwilling , unwillingly
با بی میلی دادن
begrudge , grudge
با بی ناموسی
promiscuously
با بی نظمی
pell-mell
با بیحوصلگی حرف زدن
rave
با بیل برگرداندن
spade
با بیل کندن
spud, spade, shovel
با بیهودگی
unavailingly
با پا لگد کردن
tramp
با پاراشوت از هواپیما پریدن
bail out
با پارچه پوشانیدن
drape
با پارچه مزین کردن
drape
با پاهای گشاد از هم
astraddle, astride
با پتک زدن
sledgehammer
با پتو و یا جل پوشاندن
blanket
با پر اراستن
feather, plume
با پر پوشاندن
feather
با پرچم علامت دادن
flag
