لیست ترجمه لغات فارسی به انگلیسی

ایستا کردن نرخ ارزها (تثبیت)

freeze

ایستادگی

resistance, persistence, abidance

ایستادگی کردن

stand out, abide, halt, resist, stop

ایستادگی کردن در برابر

withstand

ایستادگی کننده

persistent

ایستادگی ناپذیر

resistless

ایستادن

stand, stop, abide, cease, halt

ایستاده

static, perpendicular, stand-up

ایستاگر

ballast , stat _

ایستاندن

to cause to stand, halt, to set up

ایستانه پایا (فیزیک)

steady-state

ایستایش

stance

ایستایی

stagnation

ایستایی (زیست شناسی)

stasis

ایستایی شناسی

statics

ایستش

cessation,rest , standstill , intermission

ایستگاه

station, stop, stand

ایستگاه اتوبوس

bus station , coach station

ایستگاه اتوبوس و تاکسی

stop

ایستگاه پلیس

police station

ایستگاه تاکسی

cabstand , taxi rank , taxi stand (

ایستگاه تقویت

relay

ایستگاه راه اهن

depot

ایستگاه فرعی

substation, wayside

ایستگاه فضانوردی

spaceport

ایستگاه فضایی

space platform , space station

ایستگاه کاری (کامپیوتر)

workstation

ایستگاه کیهانی