لیست ترجمه لغات فارسی به انگلیسی - صفحه 197


اندازه گیری کردن

meter, metre

اندازه گیری نشده با ژرفا سنج

unplumbed

اندازه گیری نشده با شاقول

unplumbed

اندازه (لباس)

tailored

اندازه متوسط

mediocrity

اندازه نشان دادن

measure

اندازه ها

proportions

اندازهگیری رشد موجودات

allometry

اندام

organ, body, shape, member

اندام پذیری

plasticity

اندام تباهی

lesion

اندام تننده (جانور شناسی)

spinneret

اندام جلو آمده

protrusion

اندام جنسی

sex organ

اندام حسی

sensor

اندام دار

organic

اندام درونی بدن (عامیانه)

inside

اندام زبرین

limb

اندام زیرین

limb

اندامک (زیست شناسی)

organelle

اندامگان

organism

اندامهای تناسلی

genitals, genitalia

اندامهای کسی را بریدن

dismember

اندرز

advice, counsel, monition, sermon, axiom, motto

اندرز امیز

hortative, sententious

اندرز دهی

exhortation

اندرزگر

counsel , counsellor , counselor

اندرگشتی (فیزیک)

entropy

اندرنگری کردن

contemplate

اندروا

suspension

اندروا (اویزان)

hanging

اندروا بودن

suspend

اندروا کردن (سراسیمه )

fluster

2374 ... 202 201 200 199 198 197




تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین