اصل (علوم)
principle
اصل عمومی
axiom
اصل قانونی
norm, institute
اصل قرار دادن
posit , postulate
اصل (قراردادها و غیره)
article
اصل کار (علوم)
principle
اصل کلام
gist
اصل کلی
generality, theory
اصل ماده
prototype
اصل متعارف (علوم و هنرها و غیره)
axiom
اصل مخالف
antagonism
اصل مطلب
pivot
اصل موضوع
postulate
اصل موضوعه
axiom
اصل ناساز
heterodoxy
اصل نخستین
primordial
اصل و گوهر
genius
اصل و نسب
lineage, extraction
اصلا
ever, none, nix
اصلا (عامیانه)
anywhere
اصلا نه
nothing
اصلا نه (خودمانی)
no-no
اصلاح
repair, correction, modification, amendment, shaving, revision
اصلاح پذیر
repairable, amendable, corrigible, reparable
اصلاح پذیر (لایحه و غیره)
amendable
اصلاح شدن
reclaim, repent
اصلاح شده
reformed
اصلاح صورت
shave
اصلاح طلب
reformist, reformer
اصلاح طلبانه
reformatory
اصلاح کردن
improve, reclaim, modify, correct, rectify, alter
اصلاح کردن (اخلاقا یا روحا و غیره)
reform
اصلاح کردن (خسارات یا اشتباه و غیره)
retrieve
