زیر معیار
nonstandard
زیر موج
undercurrent
زیر نظر
under
زیر نگاشت
footnote
زیر نهنج (کالبد شناسی)
hypothalamus
زیر نورافکن قرار دادن
spotlight
زیر نوشت
superscript
زیر و بم کردن
modulate, shade
زیر و بمی صدا
intonation, pitch
زیر و رو
upside down
زیر و رو شدن
upheaval
زیر و رو کردن
rummage
زیر و رو کردن برای یافتن چیزی
rummage
زیر یوغ بردن
yoke
زیر یوغ در آوردن
subjugate
زیرا
because
زیرآب
drain , underwater
زیرآبی
underwater
زیربار چیزی نرفتن
evade
زیربار کشیدن
charge
زیربنا
infrastructure , substratum , substructure
زیرپا مانده
downtrodden
زیرپای کسی نشستن
co-opt , mislead
زیرپایی
footstool
زیرپوش
underwear
زیرپوش زنانه (عامیانه)
undies
زیرپوش زنانه و دخترانه
petticoat
زیرپوش سازی کردن
calk, caulk
زیرپوش کشباف
vest
زیرپوش کلفت و پشمی
flannels
زیرپیراهنی رکابی
singlet , tank top
زیرترین
lowermost , nethermost , rock bottom , undermost
زیرترین صدای مردانه
contralto
