زیر بار منت
beholden
زیر بار نرفتن
resist
زیر بارنرو
intolerant
زیر بال خود گرفتن
shelter
زیر بری
support
زیر بشقابی
mat
زیر بغل
armpit , underarm
زیر بنا
infrastructure, substruction, substructure
زیر پا گذاری
violation
زیر پا گذاشتن
contravene , infringe , overrun , transgress , trespass
زیر پا لگد ماکل کردن
trample
زیر پا له کردن
tread
زیر پا نگذاشتنی
infrangible
زیر پاگذاشتن قانون
violate
زیر پالگد کردن
pad
زیر پالگد مال شده
downtrodden
زیر پایی
footrest, foothold
زیر پوستی
subcutaneous, percutaneous, hypodermic
زیر پوش
undergarment , undershirt , singlet
زیر پیراهنی
underclothing, undershirt, slip, underclothes, half-slip, T-shirt
زیر پیراهنی بیآستین
singlet
زیر جلدی
hype
زیر جلی
underhand, furtive, clandestine, surreptitious, undercover, hugger-mugger
زیر چاپ
forthcoming
زیر چتر گرفتن
canopy
زیر چیزی خط کشیدن
underline
زیر چیزی زدن
repudiate
زیر چیزی قرار دادن
underlie
زیر خاک
subsoil
زیر خاک پوشاندن
inter
زیر خاک (کشاورزی)
subsoil
زیر دریا حرکت کردن
submarine
زیر دریایی
submarine, U-boat
