لیست ترجمه لغات فارسی به انگلیسی - صفحه 1160


زیاد خسته کردن

task

زیاد دقیق

queasy

زیاد رفت و آمد کردن در

haunt

زیاد ستاندن

extort, surcharge

زیاد سخن راندن

descant

زیاد شدن

increase, augment, grow, gain, mount, proliferate

زیاد شدن جنگ و آتش سوزی

escalate

زیاد شیفته کردن

entrance

زیاد کاوش کردن

ransack

زیاد کردن

increase, augment, raise, propagate, add, heighten

زیاد کشیدن

strain

زیاد گرم

torrid

زیاد (مبلغ یا اندازه)

round

زیاد نوشیدن

quaff

زیادتی

exceeding

زیاده

supernumerary

زیاده بر دوش کسی بار گذاشتن

overburden

زیاده چرب یا شیرین

rich

زیاده خواه

assuming

زیاده خوری

surfeit

زیاده رو

indulgent, intemperate

زیاده روی

indulgence, extravagance, surfeit, exceeding, immoderation, intemperance

زیاده روی در کار

supererogation

زیاده روی کردن

glut , indulge , overdo , surfeit , wallow , waste

زیاده ستانی

extortion

زیادهجو

avaricious

زیادهجویی

avarice

زیادهروی کردن

indulge

زیادی

wealth, extra, excess, surplus, immensity, excrescence

زیادی بار کردن

overload

زیادی پختن

overdo

زیادی پر کردن

clog

زیادی پول دادن

overpay

2374 ... 1165 1164 1163 1162 1161 1160




تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین