اسباب خنده
mockery
اسباب (خودمانی)
gizmo
اسباب رضایت
gratification
اسباب زحمت
inconvenience, discommodity, encumbrance
اسباب زحمت شدن
encumber
اسباب سفر
baggage , luggage
اسباب شکنجه
torment
اسباب غذاخوری
cutlery
اسباب کار
kit
اسباب کشی
shifting, moving
اسباب لغزنده
slide
اسباب مخصوص در اوردن چیزی
scoop
اسباب منزل
furnishings , furniture
اسباب موسیقی
glee
اسباب های ضربی مثل طبل و دنبک
percussion
اسباب و آلات
equipment , stuff
اسباب یدکی اتومبیل
part
اسبدوانی
turf
اسبق
prior
اسبق بودن بر
precede
اسبقی
previous
اسبله (جانور شناسی)
catfish
اسبی
horse, equine, horsey
اسپارتی
Spartan
اسپاگتی
spaghetti
اسپانیا
Spain
اسپانیا (شعر قدیم)
Hispania
اسپانیایی
Spanish
اسپانیایی و پرتغالی
Hispanic
اسپانیولی
Spaniard
اسپرانتو
Esperanto
اسپرانتو (زبان)
Esperanto
اسپرز
spleen, milt