لیست ترجمه لغات فارسی به انگلیسی - صفحه 115


اسب جنبان (اسباب بازی)

rocking horse

اسب جنگی

charger

اسب چران

wrangler

اسب چموش

bolter, rogue

اسب دار

groom , horseman , turfman

اسب دریایی (جانور شناسی)

sea horse

اسب دوانی

horse-race

اسب راهوار

pad

اسب سوار

horseman, cavalier, equestrian

اسب سواری

horsemanship, riding,saddle horse

اسب (شطرنج)

knight

اسب کرایه ای

hack

اسب کندرو

slug

اسب کهر

dun, bay

اسب کوچک اندام

hobby

اسب کوچک سواری

nag

اسب مانند

equine

اسب مسابقه

racehorse

اسب نر

stallion

اسب وحشی

bronco

اسب یا سگ بازنده در مسابقه

also-ran

اسب یا کشتی تندرو

clipper

اسباب

rigging, rig, furniture, gadget, instrument, contrivance

اسباب ادمخفهکنی

garrote, garotte

اسباب امرار معاش

subsistence

اسباب بازی

plaything , toy

اسباب بازی بچه

bauble

اسباب بچه

layette

اسباب تفریح

fun

اسباب تنظیم

adjustment

اسباب تنظیم و میزان کردن چیزی

pilot

اسباب چینی

plot, intrigue

اسباب خانه

furniture , housewares

2374 ... 120 119 118 117 116 115




تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین