لیست ترجمه لغات فارسی به انگلیسی - صفحه 1149


زن بازی کردن

gallant, philander

زن بازی کردن (عامیانه)

womanize

زن بدزبان

fishwife

زن برادر

sister-in-law

زن بسیار زیبا

nymph

زن بی شوهر

bachelor

زن پادشاه

queen

زن پاره

whoremonger

زن پتیاره

vixen, virago

زن پدر

step-mother

زن پرست

uxorious

زن پرگو

flibbertigibbet

زن پزشکی (پزشکی)

gynecology

زن پسر

daughter-in-law

زن تارک دنیا

nun

زن ترسی (روان شناسی)

gynephobia

زن جماعت

womankind

زن جوان

lass , lassie , maid

زن جوان و مجرد

maiden

زن خانه دار

housewife, matron

زن خدمتکار

housekeeper

زن خوشگل

beauty

زن دادن

match

زن دادن (قدیمی)

wive

زن دار

married

زن دارای جاذبه جنسی (خودمانی)

sexpot

زن دانشمند ولی فضل فروش و ملانقطی

bluestocking

زن دایی

aunt

زن دلفریب

siren

زن ذلیل

henpecked

زن رازدار

confidante

زن ربا (خودمانی)

wolf

زن روشنفکرماب

bluestocking

2374 ... 1154 1153 1152 1151 1150 1149




تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین