لیست ترجمه لغات فارسی به انگلیسی - صفحه 1139


زدن با تیر (عامیانه)

gun

زدن با چمنزن

mow

زدن با چوب دستی

drub

زدن با چیز مسطح

slap

زدن با داس

mow

زدن با سرعت و زور

zap

زدن با مشت

punch

زدن به صحرای کربلا

vagrancy

زدن پشم گوسفند

shear

زدن توپ

putt, punt, bunt

زدن توپ با پا (فوتبال و غیره)

kick

زدن تیر

shoot

زدن جرقه

strike

زدن (خودمانی - قدیمی)

biff , plug

زدن سر شاخ و برگ

trim

زدن سر مو

trim

زدن کبریت

strike

زده

beaten, struck, stricken, afflicted

زده شدن در اثر پرخوری

cloy

زدوخورد

conflict, fight

زدودگی

clearance, elimination, rasure

زدودگی (روانکاوی)

suppression

زدودن

remove, eliminate, clear, wipe, sweep, clean

زدودن با خراشاندن

scrape

زدودن به وسیله شستن

wash

زدودن کامل

obliterate

زدوده شدن

recede

زر

gold

زر اندود کردن

gild

زر خرید

bondservant, slave

زر دوزی

filigree

زر زدن

babble , jabber , yap

زر زدن دائمی

rattle

2374 ... 1144 1143 1142 1141 1140 1139




تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین