رینگ (مشت بازی)
ring
ریه
lung, bellows
ریو (فریب)
deceit, fraud
ریوی
pulmonary
رئالیسم
realism
رئوس
main topics
رئوس مطالب
outline, syllabus
رئوس مطالب را ارائه دادن
sketch
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulate
رئوف
gracious, clement
رئيس
head, director, chairman, president, boss, dean
رئيس بخش دادگاه
magistrate
رئيس بی نفوذ
figurehead
رئيس پوشالی
figurehead
رئيس جمور
president
رئيس خانواده
patriarch, sheik, sheikh
رئيس دانشگاه
rector, chancellor, president
رئيس دسته صد نفر
centurion
رئيس دستهء موزیك
bandmaster
رئيس راهبان
abbot
رئيس صومعه
prior
رئيس کارفرما
boss
رئيس کلانتری
magistrate
رئيس کلیسا یا دانشکده
dean
رئيس وار رفتار کردن
patronize
رئيسه خانواده
matriarch, patriarch
رئيسه صومعه زنان تارك دنيا
abbess
رئیس
chief, ruler, commander, prefect, premiere
رئیس الوزرا
prime minister
رئیس امور نام نویسی و نمرات
registrar
رئیس ایستگاه راه آهن
stationmaster
رئیس آتش نشانی
marshal
رئیس بنیاد مذهبی
mother , Mother Superior
