روی محور گردیده
swivel
روی مرز
borderline
روی میز زدن
thrum
روی میز گذاشتن
table
روی هم
overhand, in sum, wholly
روی هم افتادگی
lap
روی هم افتادن
overlap
روی هم افتادن دو خط (رادیو و تلفن)
cross talk
روی هم افتادن صداها
interfere
روی هم افتاده
lap
روی هم انباشتن
huddle, accumulate, stack up, bank, pyramid
روی هم تا شدن
lap
روی هم تا کردن
lap
روی هم چسباندن چندین لایه از چیزی
laminate
روی هم چیدن
stack
روی هم رفته
altogether, overall, by and large, totally, in toto, all-told
روی هم ریختن
huddle
روی هم قرار گرفتن لبه دو چیز
overlap
روی هم گذاشتن سرمایه
pool
روی هم گذاشتن کوشش
pool
روی هوا یا آب شناور ساختن
waft
روی یا داخل
aboard
روی یک پا جستن
hop, hop along
روی یک پا راه رفتن
hop
رویا
vision
رویا داشتن
aspire
رویا گرای
visionary
رویابین
visionary
رویاروی شدن
encounter, face
رویارویی
encounter
رویان
embryo, fetus, foetus
رویان (جنین)
embryo
رویان شدن (جوانه زدن)
germinate