لیست ترجمه لغات فارسی به انگلیسی - صفحه 1116


روی خط حامل نوشتن

stave

روی خود را گرفتن

veil

روی داد

happening, event, circumstance, incident, occasion, occurrence

روی داد شانسی

happenstance

روی داد ناگوار

contretemps, misadventure, mishap

روی دادن

happen, bechance, befall, betide, go, hap

روی دادن برحسب اتفاق

happen

روی دادن به دنبال چیزی

ensue

روی دادن ناگهانی

supervene

روی دادنی (اجتناب نا پذیر)

inevitable

روی درهم کشیدن

frown

روی دست کسی بلند شدن

outbid

روی دست کسی رفتن

outbid, undersell

روی دو پا بلند شدن

prance

روی زرد

pale

روی زمین خوابیده

prostrate

روی زمین کشیدن و چرک کردن

bedraggle

روی ساحل

onshore

روی سر ایستادن

headstand

روی سرپنجه

tiptoe

روی سیخ یا انبر کباب کردن

grill

روی صحنه ء نمایش ظاهر شدن

play

روی صحنه آوردن

stage

روی صفحه (کامپیوتر)

on-screen

روی کسی حساب کردن

depend , reckon , count

روی کشتی

aboard

روی کول انداختن

hump

روی گر

zinc-worker

روی گردان

reluctant

روی گردان بودن

hate

روی گرداندن از

shirk

روی گردانی

reluctance

روی متن نوشته شده چیزی نوشتن

overwrite

2374 ... 1121 1120 1119 1118 1117 1116




تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین