روح پلید
devil
روح خبیث
demon , fiend
روح خبیث و زشت سیما
goblin
روح دادن
spirit, act, animate, enliven, vivify, inspirit
روح ران
exorcist
روح رفاقت
esprit de corps
روح زدایی
exorcism
روح زده
fey
روح شخص مرده
ghost
روح صميميت و يگانگي دسته جمعي
esprit de corps
روح کسی در بدن دیگری حلول کردن
reincarnate
روح گرایانه
animistic
روح گرایی (فلسفه)
animism
روح مانند
spectral, ghostlike
روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
wraith
روح همبستگی
esprit de corps
روح همکاری
teamwork
روحا
spiritually
روحانی
clergy, clergyman, priest, spiritualist, marabout
روحانیون
clergy, pastorate, spiritualty
روحی
spiritual, mental, moral, psychic, intrinsic, numinous
روحیه
spirit, morale, mentality, moral, morality
روحیه افراد مردم
morale
روحیه جنگجویان
morale
روحیه خوب (خودمانی)
mickey
روحیه خود را باختن
flatten
روحیه دادن به
elevate
روحیه را باختن
dispirit
روحیه عاشقانه
romanticism
روحیه کسی را خراب کردن
demoralize
روحیه مطمئن و امرانه
bravura
روحیه نظامی
militarism
روحیه همکاری و همدلی
esprit de corps
