لیست ترجمه لغات فارسی به انگلیسی - صفحه 1095


رو به رو شدن با

oppose

رو به رو قرار دادن

oppose

رو به رونق

flourishing , up-and-coming

رو به زوال

decadent , degenerative

رو به زوال گذاشتن

decay

رو به سفیدی رونده

gray

رو به سویی داشتن

tend

رو به شمال

north

رو به کاهش نهادن (قدرت)

wane

رو به مرگ

moribund

رو پوش

jacket

رو دادن

spoil

رو در بایستی کردن

mince

رو در رو

vis-à-vis

رو در رو شدن

confront , counter , face

رو در رویی

encounter

رو سفیدی

exoneration, acquittal

رو (سکه و مدال)

obverse

رو سوز کردن

sear

رو کردن به

front

رو گرفتن

dump

رو گرفتن از آبگونه ها به ویژه شیر

skim

روا

permissible, lawful, allowed, permissive, admissible, free

روا داشتن

approve

روا دانستن

allow

روا کردن

permit

روا نداشتن

disallow

روابط

term

روابط جنسی

sex, sexual relations

روابط حسنه

amity, entente

روابط صنعتی

industrial relations

روابط عمومی

public relations

روابط کارگر و کارفرما

industrial relations

2374 ... 1100 1099 1098 1097 1096 1095




تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین