لیست ترجمه لغات فارسی به انگلیسی - صفحه 1094


رهنمای شناور

buoy

رهنمود

guidance, directive

رهنمود دادن

guide , instruct

رهنمون

guideline, adviser, advisor

رهنوردی

hike , journey , outing , perambulation , tramp , travel , walk , walkabout , walking

رهنوردی کردن

hike , perambulate , walk

رهنوردی کردن با گروه

troupe

رهنی

hypothecary, mortgaged or pledged, bonded

رهیابی

navigation

رهیابی کردن

navigate

رهین منت

indebted

رو

aspect , complexion , face , lineament , surface , top

رو انداختن

ask , request

رو آمدن

surface

رو آمدن آب و مایع

well

رو بالشی

pillowcase

رو برو کردن

confront

رو بزوال گذاردن

decline

رو بساحل

onshore

رو بکاهش گذاشتن

wane

رو به انحطاط گذاردن

degenerate

رو به آفتاب

exposure

رو به بالا

up , upturned

رو به بدر رفتن

wax

رو به بیرون

outward

رو به پایین

downward

رو به تباهی

degenerative

رو به ترقی

up-and-coming

رو به جلو

abreast , along

رو به خرابی بودن

disrepair

رو به دریا

seaward

رو به دوربین (عکس برداری)

full-faced

رو به رشد و توسعه سریع بودن

flourish

2374 ... 1099 1098 1097 1096 1095 1094




تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین