از لوله یا سیفون رد کردن
siphon
از ما بهتران
gentlefolk , holier-than-thou , top-drawer
از مادری
maternal
از محلی بخارج
off
از مد افتادن
lapse, outmode, superannuate
از مرحله پرت کردن
pettifog
از مردی انداختن
emasculate, unman
از مرکز بدن دور کردن
abduct
از مستی دراوردن
sober
از موقع گذشته
belated
از میان
through, across
از میان برداشتن
surmount
از میان بردن
abolish, wipe, abrogate, shunt
از میان برنداشتنی
insuperable
از میان رفتن
dissipate , extinction , fail , failure, death,perish , vanish , wither
از میان رفته
fallen
از میان کوتاه کردن
syncopate
از میدان دررفتن
quail
از میهن راندن
expatriate
از نزدیک
closely , near
از نژاد مختلط اروپایی و اسیایی
Eurasian
از نژاد یا نسب خوب
eugenic
از نظر افتادگی
disfavor, oversight, disfavour
از نظر پنهان کردن
occult
از نظر پوشاندن
bury
از نظر گذراندن
view
از نفس افتادن
poop, use up, wind
از نفس افتاده
breathless , winded , windless
از نفس انداختن
wind
از نفس بازمانده
breathless
از نو
again, anew, afresh
از نو به مقام اولیه خود رساندن
reinstate
از نو خلق کردن
recreate