لیست ترجمه لغات فارسی به انگلیسی - صفحه 1071


رسیدن ملک به کسی

vest

رسیدنی

available

رسیده

arrived , reached

رسیده شدن

maturation

رسیده کردن

mature , ripen

رسیده کردن یا شدن

ripen

رسیده (میوه و غله و غیره)

ripe

رسیده و آب دار

mellow

رش (باران ریز باریدن)

sprinkling, drizzle

رش (بازو)

arm

رشا

fawn

رشاء

bribery

رشاد (گیاه)

peppergrass, lady's-smoke

رشادت

courage, gallantry, heart

رشاقت (نیک قامت)

elegance of stature

رشت

horrible, horrific

رشتاکی (تصلب بافت ها))

fibrosis

رشتن

spin

رشتن (تابیدن)

spin

رشته

string, field, thread, series, strand, filament

رشته اختصاصی

specialty, speciality

رشته اصلی (آموزش دانشگاهی)

major

رشته آموزشی

subject

رشته تحصیلی

study , discipline

رشته تخصصی

specialty

رشته جبال تیز و دندانهدار

sierra

رشته دار

fibrous

رشته (دانش و فعالیت علمی و غیره)

field

رشته رشته

fibrous

رشته رشته شدن

thread

رشته عصبی

nerve

رشته فرعی

minor

رشته فرنگی

noodles, noodle, vermicelli, spaghetti, macaroni

2374 ... 1076 1075 1074 1073 1072 1071




تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین
تبلیغات در دیکشنری آنلاین