دو برابر
double, twice, twofold
دو به هم زن
mischief-maker
دو بهم زنی کردن
tattle
دو پا را در یک کفش کردن
insistence
دو پای اسب را بهم بستن
hobble
دو پایه
biped
دو پرهای
bivalve, bivalved
دو پشته
double , tandem
دو پهلو
ambiguous, equivocal, two-sided
دو پهلو برابر
equilateral
دو پهلو (حرف)
two-edged
دو پهلو حرف زدن
prevaricate , weasel
دو پهلو گویی
equivocation , double talk
دو تختخوابه (اتاق بیمارستان)
semiprivate
دو ترکه
tandem
دو تکه
two-piece
دو تند
dash
دو تیغه (شمشیر)
double-edged , two-edged
دو جانبه
bilateral, mutual, reciprocal, double-faced
دو جنبه ای
ambivalent, dual
دو چشمی (دوربین)
binocular
دو چندان شده (چیز)
reduplicate
دو چندان کردن
redouble , reduplicate
دو حالتی
dichotomy
دو حزبی
bipartisan
دو دست بر کمر
akimbo
دو دست را به هم زدن
clap
دو دستگی انگیز
factious
دو دستگی ایجاد کردن
disunite
دو دستگی (نادر)
faction
دو دستی
two-handed
دو دفعه
twice
دو دل
hesitant, indecisive, irresolute, wavery, shilly-shally
